۱۳۸۹ اردیبهشت ۵, یکشنبه

طلا


همیشه مجله دست دوم می خرید ، از اینا که عکسِ بچه روش داره .
تند تند ورق می زد تا آگهیِ آقای دکتر رو پیدا کنه .
میگفتن دستش طلاست ، عکسهای قبل و بعد از عمل مریضاش هر هفته توی مجله چاپ میشد .
میگفتن سرش خیلی شلوغه ، فقط موقع عمل میاد بالا سرِ مریض ، اون هم تازه بعد از بیهوشی ...
میگفتن قبل از عمل همه ویزیت ها رو دستیاراش میکنن .
یه کلیه اش رو فروخت تا خرج عملشو جور کرد .
الان خیلی راضیه ...
مدام به همه میگه که قبل از بیهوشی دستهای دکتر رو دیده ، ...
قسم میخوره که طلای خالص بودن .


۴ نظر:

  1. آخی...دلم برای اونی که مجله های دست دوم می خره برای دیدن دکتر دست طلایی، سوخت...

    پاسخحذف
  2. ---> ماهی:
    نه بابا خودش الان خیلی هم راضیه ،
    خیالت راحت .

    پاسخحذف