۱۳۸۸ آبان ۱۲, سه‌شنبه

بی معنی


این یه آدمیه برای خودش...
نه اسمشو می دونم نه می دونم سوابقش چیه...
همینجوری خود به خودی اومد...
قرار هم نبود اینجوری باشه...
البته جور دیگه ای هم قرار نبود باشه...





۲ نظر:

  1. ایول ، بالاخره تنبلی رو گذاشتی کنار علی ... (:

    سوابق آقا رو دارم برات :
    این آقا حسابداره ، 37 سالگی ازدواج کرد و بعد از یک سال و چهار ماه که خدا به اون و خانمش دو تا دختر دوقلو داد زنش با یه بنگاه دار فروش ماشین فرار کرد و دختر ها رو برای اون گذاشت .
    ماشینش یه دوج سیاه مدل 1999 هستش .
    معده اش به کلم بروکلی ، فلفل دلمه و ماهی آب پز حساسه ، ولی حداقل هفته ای دو بار ماهی آب پز با فلفل دلمه فراوون میخوره .
    شماره عینکش 15 ساله که عوض نشده ولی هر دو ماه یه بار میره پیش چشم پزشک برای معاینه .
    همه شماره های مجله شکار و طبیعت رو خونده ولی تا حالا یه بار هم کوه نرفته .
    فقط یه بار تو عمرش دعوا کرده و اون یه بار هم گنده لات محل رو سر اینکه جای پارک ماشینش رو گرفته بود اونقدر زده بود که یارو 18 روز توی بیمارستان بستری بود .
    در حال حاضر حالش خوبه و تنها نگرانیش پیدا کردن یه خانم پرستار مجرد برای بچه ها ست که قدش حدود 1 متر و 75 سانت ، پوستش برنزه ، عینکی و علاقمند به کتابهای چارلز دیکنز باشه ...
    (:

    پاسخحذف
  2. آدما همه يه آدمين براي خودشون!!!و از اول هم قرار نبوده اين شكلي بشن ولي ميشن!!!جالبتر از همه آدما همه خودبخودي ميان!!!پس زيادم ناكوك نيستين و بي معنيم نيست!!!
    از ناكوكياتون خوشم اومد...

    پاسخحذف