۱۳۸۸ مرداد ۳, شنبه

صد و چهل و پنج سال پیش



یه مردی بود و یه زنی و یه بچه ای .
موضوع مال 145 سال پیشه.
الان هیچکدوم نیستن.


۵ نظر:

  1. داداش من دستت درد نکنه... بالاخره آووردیشون قاطی تاریخ مکتوب و منقوش...
    دیگه شروع شد....
    دیگه شروع شد...

    پاسخحذف
  2. چه سکون و آرامشی دارند طرح های شما...انگار جایی، وقتی، در حرکتی ثابت مانده اند و از آن وقت همان طور زندگی می کنند...

    پاسخحذف
  3. ---> علی :
    شروع کن ببینیم برادر به کجا میرسیم ...

    ---> ماهی :
    زندگی که چه عرض کنم ، ...
    ممنون .

    پاسخحذف
  4. آدم دلش می گیره وقتی یادش میاد این قدر زندگی رو سخت می گیره... در حالی که قراره یه روزی اصلا دیگه نباشیم

    پاسخحذف
  5. ---> پونه اوشیدری:
    آزمودم، مرگ من در زندگی است
    چون رهم زین زندگی، پایندگی است
    مولوی

    پاسخحذف